آوريل سياه...
آوريل براي ارامنه همواره يادآور سياه روزيهايست كه حكومت عثماني بر اين طايفه جاري كرد. براستي چه كسي ميتواند ادعا كند كه كشتار سه ميليون زن و كودك بيگناه ارمني، در حالي كه هفته ها گرسنگي مطلق يا مردارخواري را تجربه كرده اند و در واپسين دقايق گورهاي خود را با ناخن كنده اند و براي صرف جويي در باروت و گلوله ، پشت به پشت صف كشيده اند تا يك گلوله جان عده بيشتري را بگيرد ، كوچكتر از شكست جنگجويان لشكر حسين در كربلاست.
تاريخ پر است از اين تراژديهاي انساني كه وجدان بشريت را خراش ميدهد.
از كشتار نو مسيحيان در سلاخ خانه هاي روم تا صابون كشي از لاشه هاي شش ميليون يهودي در اردوگاه آشويتس ، از مصلوب كردن صدها هزار سمپات اسپارتاكوس در مسير جاده گُــــُل به رم تا كشتار گروهي مردم بي پناه بوسني بدست ارتش صرب و شرط بندي رايج روي جنسيت جنين در شكم مادرانشان ، از قتل عام نادر شاه در هندوستان تا كشتار گروهي منچوري و ساختن كوهي از چشم توسط ارتش ژاپن ، همه و همه چيزي كمتر از واقعه عاشورا نبوده و نيستند. تنها تفاوت شايد اين باشد كه اگر عاشوراييان خود خواسته مرگ را انتخاب كردند ، بر ديگران مرگ تحميل شد. اگر عاشوراييان جنگاوراني بودند كه هر شب همسرانشان از صعوبت كار تكراري خون شويي از شمشيرهاشان گله ميكردند ، ديگران كودكاني داشتند كه آويخته بر سينه هاي خشك مادرانشان طعم مرگ را چشيدند.
بياييد باور كنيم كه بايد در باورهاي سنتي مان تجديد نظر كنيم. شايد فردا از امروز اومانيست تر باشيم...
چشمهايمان را بيشتر بگشاييم