يادداشتهاي سرزمين اسقف ها 10 ...
گلآقا
آخرين نوشته «كيومرث صابري فومني»
خوانندگان عزيز گل آقا ميدانند كه از همان روز اول گذاشتن سنگ بناي آبدارخانه، بعض اوقات «گلآقا» ميرفت، اما حرف حساب نميرفت و كار تعطيل نميشد، ما و غضنفر در اين اوقات حرف حساب را با قلم «گلآقا»يي مينوشتيم و روزگار را از پشت عينكشان ميديديم و اخبار را با سمعك اوشان ميشنيديم، و همين بوده است و رمز و راز ماندگاري آبدارخانه تا به امروز. در اين چهارده-پانزده سال كه رفيق گرمابه و گلستان ايشان بوديم هر بار با رفتنشان خدمتشان عرض ميكرديم: «گل آقا جان آبدارخانه بيوجود سركار عين زندان است، سوت و كور است، ولو باقي اذناب بغل دستمانم نشسته باشند.»
خلاصه آنقدر فغان و زاري ميكرديم، آنقدر چشم به راهشان ميمانديم تا دلشان به رحم ميآمد و امور غيرگل آقايانهشان را رها ميكردند و ميآمدند.
ميگويم: غضنفر جان يادت ميآيد توصيه گل آقا را؟
ميگويد: همان كه كراراً ميفرموديد؟
ميگويم: همان كه عهدو پيمانش با خوانندگان بود.
ميگويد: «بيان حقايق براي خلايق.»
ميگويم:« ولو موجب رنجش و ناراحتي خوانندگان شود؟»
ميگويد: حتي اگر موجب ناراحتي خوانندگان شود.
ميگويم: قربانت شوم، يعني بگوييم يك ماه و دو هفته است گل آقاجان ناخوش احوال است، در شرايط جسمي مساعدي نيست،توان آمدن به آبدارخانه را ندارد؟
غضنفر زل زده است به آسمان، چيزي نميگويد. ما هم چيزي نميگوييم. زل ميزنيم به آسمان، و همراه با باقي اذناب از خدا ميخواهيم گلآقا صحيحاً و سالماً به آبدارخانه مراجعت فرمايند. اين بار اگر ايشان نيايند ما ديگر حرف حساب نمينويسيم چرا كه هر كسي را بهر كاري ساختند و به گمانم فقط گلآقا بهر حرف حساب ساختهاند. خدا شفايش بدهد.
شاغلام
پيكر «كيومرث صابري فومني» (گلآقا) طنزپرداز شهير ايراني صبح روز شنبه 12 ارديبهشت ماه در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاك سپرده شد.