۱۳۸۲ آذر ۲۶, چهارشنبه

سفردر تب...

در خلوت اينجايی جهان

و تراوش لحظه ای حجم

و دغدغه های آغوش انگور.

و بازيگرانه ی بی هويت برگ و خزان

بر حسرت رفيع نخل

و لميدگی ملايم موج

به بی سرخوشانگی مجبور قو

و گيجی امواج روياهاي ناب

بعد از باران و دريا

و خيابان های ساحلی شرجی

تا چرخش سقف

و دوبارگی صبح

بی تلالو عشق

تا بی سرانجام . . .