۱۳۸۲ بهمن ۴, شنبه

برهنه

گوش مي كني ؟
شايد صدايي ساده ،
يا هواي سنگين بوسه و بادبادك ،
چيزي شبيه هزار حواسيل رقاص ،
درد گل شببوي نيمه خواب را
فرياد مي كشد اما
من
طور ديگري برهنه ام !

باور كنيد بي عصمتي يم دست خودم نيست ، !
من هنوز ،
فرق شرم گريه و
بوسيدن ماه را ، نفهميده ام !

آري برهنه ام ،
و برهنه قصد كرده ام بر در ديگري بكوبم ،

حالا فکر می کنی هنوز ،
كسي خانه هست ؟