۱۳۸۳ فروردین ۲۲, شنبه

سكه هاي قلب


خيال آسمان ابری است
نه آب؛
نه آفتاب
فقط يک ابر
که زير سنگينی سياه تبدارش
صدای شکستن سکوت سادگيم را
لمس می کنم.

اينجا
نياز رسيدن دستي ,دستگير
به تمنا نشسته است ,دريوزه وار
سكه هاي قلب را
به كفاره پلكهاي به هم فشرده تان
پرتاب كنيد
شايد آن روي سكه بهتر باشد...