۱۳۸۲ مهر ۲۸, دوشنبه

یادداشتهای بلاد روم - 1

:: میلان


بوی کاتولیسم






اینجا همه چیز بوی خاصی میدهد که اسمش را بوی کاتولیسم* گذاشته ام .
از رستورانهایش با آن پاستاهای پر پنیر و شراب صورتی گیرای شان گرفته تا سنگفرش روبروی کلیسای سانتا ماریا S.Maria delle Grazie همه جا این بو پیچیده است.این بو چنان رسوب میکند در مشامت که حتی ملحفه هتل نیزگویا همین بو را میدهد.
این بو چیزیست بین بوی کندر و پارافین سوخته .چیزی مثل بوی سقاخانه های خودمان...
جای مادربزرگم خالی. حتما یکجوری ربطش میداد با کافر ...نشور بودنشان و سرپا ادرار کردنشان و از این حرفها...
این کلیسا مرا عجیب یاد مسجد چهاربرادران رشت می اندازد. تنها فرقش این است که چهاربرادران نقاشی شام آخر لئوناردو داووینچی را بر دیوارش ندارد.
پشت این دیوار آجری خدا موج میزند.
اجازه عکاسی نداری به جایش تا دلت میخواهد با پدر آسمانی راز ونیاز کن.





*
دوستی داشتم که میگفت که من از نژاد سگ به تکامل رسیده ام نه نژاد میمون!...