۱۳۸۳ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

ابطحي ، ژان ميشل ژار ، كاپوچينوي قند پهلو و الباقي قضايا...

اين وبلاگ آقاي ابطحي ديگر دارد تبديل به يك جوك تكراري و لوس ميشود. پدرجان مگر مجبوريد كه مطلب بنويسيد و پابليش كنيد ؟ كه چه ؟ كه اسمتان را بگذارند آخوند پانكي ؟ آخرش يك پست مينويسيد كه جدا از غلط هاي دستوري و املائي پر است از ادعاي نخ نماي روشن فكري ؟ كه بگوييد تلفن موبايلتان دوربين دارد ؟ از وزير و وكيل در خلا و مطبخ عكس ميگيريد و پابليش ميكنيد كه چه بشود؟ كه خلايق لابد بگويند :اه... مگر وزير تنيس روي ميز مملكت ما هم مثل ما عوام مستراح ميرود ؟ يا ميخواهيد بگوييد كه برعكس بقيه روحانيون خفن مذهبي ! همسرتان ا مادر بچه ها يا حسن آقا يا آشپزخانه صدا نميكنيد و از اينكه نامحرم اسم كوچك عيال را بداند ابايي نداريد؟ تازه آنوقت هم حتما بايد سمتشان را در سازمان هاي خلق الساعه و من درآوردي ( مثل مؤسسه گفتگوي اديان !!! ) كه مثل زالو سرمايه اين مملكت را ميمكند و حاصلي جز رگذاري چند سمينار لوس و پر خرج و بي حاصل و مصرف كلي كاغذ و كشتار چند هزار مرغ و بره ندارند ،ذكر كنيد كه عوام فكر نكند مادر بچه ها از آن زنهايسنتي سبزي پاك كن است !

در اين راستا ! يك پيشنهاد دارم ! بين آن بچه مثبت هايي كه دوروبر كاخ رياست جمهوري مي پلكند و مثلا كار دانشجويي ميكنند و آخر ماه كلي پول مفت به جيب ميزنند، يكي را پيدا كنيد كه كمي ماكرومديا فلش بلد باشد.بگوييد يك فلش از كارهاي ژان ميشل ژار بگذارد توي وبلاگتان كه پانكي تر شويد. ميخواهيد خيلي حال بدهيد يك آهنگ بدون كلام از متاليكا بگذاريد . اگر اين كار را بكنيد كه ديگر اندش هستيد!

شمارا به خدا بس كنيد.راستش را بخواهيد شمااز سريالهاي بيمزه تلوزيون لاريجاني هم بي مزه تر هستيد. همان سريالهايي كه هميشه چيزي درشان ميلنگد.ازآنهايي كه وقتي شوهر غش ميكند زن درفاصله بيش از دو متري مي ايستد و به صورتش ميزند ، آنهايي كه بدهاشان هميشه كامبيز و هوشنگ نامند و خوبهاشان حسين آقا و سيد و حاجي. ساواكيهاشان كراواتي اند و دژخيمهاشان دستمال گردن ميبندند. پسرها و دخترهاشان حتما اول به هم محرم ميشوند بعد با اجازه بزرگترها كمي تا قسمتي عاشق !

وبلاگ شما هيچ چيزي براي گفتن ندارد. بيشتر مثل مسجدي ميماند كه كلاس سرود برگزار كرده باشد. شما هنوز نميدانيد مخاطبهايتان از جنس آن آدمهايي نيستند كه سالهاست پنج شنبه بعداز ظهرها پاي صحبت آقاي قرائتي مي نشينند ! همان مخاطباني كه به كوچكترين لطيفه آقا از خنده ريسه ميروند و جوري نُت برميدارند كه انگار در محضر ويتگنشتاين هستند و درس فلسفه مكتب وين ميگيرند !

حاج آقا ابطحي ! شما حتي جرائتش را نداريد يك آدرس ايميل ناقابل هات ميل در وبلاگتان بگذاريد. كامنت كه ديگر جاي خود دارد.ميترسيد برايتان ناسزا بنويسند ؟ خوب برادر جان ، دكمه delete را براي همين موقع ها اختراع كرده اند ! صريح بگويم ، وبلاگ شما از جنس منبرهاي سنتي هم صنفانتان است. كاملا يك طرفه و نقد ناپذير.همان منبر هايي كه با كمال گستاخي عصاره تراژيك تمام داستانهاي دنيااز گيلگمش تا اسپارتاكوس را يك جوري به صحراي كربلا وصله ميزنند و به خورد عوام الناس ميدهند.

برادر جان ، شما حتي حرف خودتان را كه لابد با خط خودتان در هامش وبلاگتان مرقوم فرموده ايد زير پا ميگذاريد ! در تمام وبلاگتان به رخ كشيدن سمت و موقعيت كاريتان جيغ ميزند ! نكند يكي از همان بچه مثبت ها برايتان وبلاگتان را آپ ديت ميكند ؟ اگر اينطور نيست حتما يادتان باشد سر راه برگشتنتان به منزل يك دسته گل براي خودتان بخريد ! فقط يادتان باشد در هنگام رانندگي با گوش موبايلتان اس ام اس نفرستيد كه طاير ( نه تاير !!! ) ماشينتان توي جوب نيفتد يك هو !

جناب حجت الاسلام والمسلمين ، اينها را گفتم كه بدانيد كه ما به قول ريش سفيدهاتان ، عوام كل انعام نيستيم و دل به حرفهاي منبر شما نميدهيدم. ما نميخواهيم شعورمان را به بازي و سخره بگيريد.بگوييد مادر بچه ها يك كاپوچينوي قند پهلو برايتان بياورد. به مخده تان تكيه بزنيد .بعدش اگر ديديد دل ودماغش را داريد برويد روي اينترنت و بدون نام چرخي بزنيد و چيزكي بنويسيد !