۱۳۸۳ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

توضيح : وقتي چشمان خدا هم بسته است !

شور آفريني به واقع شعور زدايي ست

يادداشت قبلي من اظهار نظرهاي بسياري را به صورت كامنت يا ايميل بدنبال داشت كه بواقع باعث خوشحالي بنده حقير از نكته بيني خوانندگان گرامي ام شد. گرچه معمولا نسبت به نظرات داده شده سكوت ميكنم با اينحال مايلم چند نكته را براي آگاهي ذكر كنم

:: در يادداشت من ، هدف تاختن بر پيكر نحيف مرحوم شريعتي نبود كه بر آن بسيار تاخته اند. بلكه تاختن به ديوي بود كه ايدئولوژيك انديشيدن خلق ميكند. همان ديوي كه حتي شريعتي را هم بكام جزم انديشي خويش كشيد.

:: گفته اند مگر جنايات آمريكا به پاي مسيحيت گذاشته ميشود كه اين جنايت را به حساب اسلام گذاشته ايد؟ در پاسخ بايد بگويم آمريكا هرگز زير لواي مسيحيت آن جنايات را مرتكب نميشود. بايد آنرا به حساب كاپيتاليسم و ايدئولوژي اصالت سرمايه بگذاريم. ضمنا پرونده مسيحيت به اندازه كافي از جنايات قرون وسطي و انديشه كشي و كتابسوزي وانگيزيسيون و تكفير دگرانديشي سياه است كه لازم نباشد برگ تازه اي بر تاريخچه ايدئولوژي مسيحي اضافه شود.

:: همانگونه كه در آن يادداشت گفتم ، انتقاد بر زنجيره اي از علت و معلول هاست كه از ايدئولوگي با ويژگي هاي كاريزمايي شروع ميشود ، با ادعاي جهان شمولي و تنها منجي بودن (خواه براي كل بشريت يا طبقه پرولتاريا ، ،خلق قهرمان ، هم ميهنان ، امت مسلمان ، پابرهنه گان دنيا يا هر تركيب دهن پر كن ديگر) ادامه ميابد. روش ميسازد و راه مينماياند. پر است از چه بايد كرد ها و تبيين و تفسير. در آخر به پيروي گله وار بدون شكل و جامعه اي سرسپرده و فاقد قدرت و اختيار نقد خاتمه مي يابد.
اينجاست كه زنگ خطر به صدا در مي آيد. تيغ نقد متوجه هرگونه انديشه اي ست كه بالقوه توانايي بنيان گذاري يك سلسله سنتي ارباب - دهقاني يا اشرافي - عوامي را دارد.

:: بسيار شنيده ام كه ميگويند : اسلام به ذات خود ندارد عيبي / هر چه عيب است از مسلماني ماست. اين شعر عليرغم زيبايي قابل بسط (تصحيح شد!) به تمام جهان بيني هاي ديگر است. ميتوانيم بگوييم مساوات در جامعه مبتني بر حكومت طبقه پرولتاريا به ذات خود بسيار پسنديده است . مشكل از كم كمونيست بودن استالين يا لنين است و قس الي هذا...
شما را به خدا فقط يكي از آنهمه مدينه هاي فاضله تصوير شده در اين همه ايدئولوژي رنگارنگ را كه از روياپردازيهاي در سطح كاغذ و ختابه و نطق بيرون آمده و در جهان خارج عينيت يافته اند مثال بزنيد.
بهتر است واقع بين تر باشيم ...