۱۳۸۳ مرداد ۲۵, یکشنبه

پارميس

هنوز خوشبخت است پارميس كوچك
كه با آن چشمان سبزش
مادر خوب عروسك هايش است
و آرزو مي كند:
بزرگ شود
موهاي بلندش را ببافد
عروس شود
دستش به كليد برق دستشويي برسد
هنوز خوشبخت است پارميس كوچك
كه فقط آنچه را پشت ويترين مغازه ها مي بيند مي خواهد
و تنها براي آنچه ندارد، مي گريد
خوشبخت است كه هنوز معناي آوارگي را نمي داند
معناي غربت كشيدن
و معناي بسياري واژه هاي ديگر را هم
خوشبخت است
بسيار خوشبخت است
و من به اين همه خوشبختي او رشك مي برم